زر قلب ناروا بسکه زدن یعنی خارج از دارالضرب. (آنندراج). زر قلب را خارج از دارالضرب سکه زدن. از مصطلحات. (غیاث اللغه). مقابل رائج. (آنندراج). رجوع به رائج شود: بی اصول قدمش سکۀ رائج نزنی خارجی واقف دم باش که خارج نزنی. میرنجات (از آنندراج). رجوع به خارج نزدن شود
زر قلب ناروا بسکه زدن یعنی خارج از دارالضرب. (آنندراج). زر قلب را خارج از دارالضرب سکه زدن. از مصطلحات. (غیاث اللغه). مقابل رائج. (آنندراج). رجوع به رائج شود: بی اصول قدمش سکۀ رائج نزنی خارجی واقف دم باش که خارج نزنی. میرنجات (از آنندراج). رجوع به خارج نزدن شود
فروبردن چیزی نوک تیز در تن یا جای دیگر. نخس. (بحر الجواهر). نخس معنیش قریب بمعنی دخز است جز آنکه حالتی است که در آن چوب و انگشت بکار رود. (بحر الجواهر)
فروبردن چیزی نوک تیز در تن یا جای دیگر. نخس. (بحر الجواهر). نخس معنیش قریب بمعنی دَخز است جز آنکه حالتی است که در آن چوب و انگشت بکار رود. (بحر الجواهر)